- حناطه
- گندم فروشی، کافور فروشی
معنی حناطه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آویختن
پر خو (غله دان)
سوزش و درشتی حلق، درد گلو
انحنا و کجی
کمان، کمان بانگ آرنده، نالنده نالان بسیار ناله کننده نوحه کننده ستون حنانه
گندم فروشی، کافور فروشی
نگاهداشتن
نومید گشتن نومید ی
ناله کننده
گندم گندم، جمع حنط
کسی که جسد میت را حنوط کند
گندم، نوعی دانۀ کوچک سرشار از نشاسته که غذای اصلی انسان است و از آن آرد و نان تهیه می کنند، بوتۀ این گیاه برگ های بلند و باریک دارد و هر ساقۀ آن دارای سنبله است