معنی اناطه - فرهنگ فارسی معین
معنی اناطه
- اناطه((اِ طِ یا طَ))
- آویختن، معلق کردن، موکول کردن
تصویر اناطه
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اناطه
اناطه
- اناطه
- اناطه اناطهً، آویخت آنرا. (ناظم الاطباء). آویختن. معلق کردن. (فرهنگ فارسی معین). تعلیق. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
انابه
- انابه
- توبه و پشیمانی و بازگشت به سوی خدای تعالی، توبه و زاری
فرهنگ لغت هوشیار