گندم، نوعی دانۀ کوچک سرشار از نشاسته که غذای اصلی انسان است و از آن آرد و نان تهیه می کنند، بوتۀ این گیاه برگ های بلند و باریک دارد و هر ساقۀ آن دارای سنبله است
قمح. گندم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). و ضماد ممصوغ آن گزیدن سگ را نافع است. ج، حِنَط. (اقرب الموارد). - حِنطۀ رومی، خالاون. خندروس. و آن قسمی گندم سیاه و باریک و دراز باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن شود. - حنطه صغار، سلت. طیفا. طراغوس. (یادداشت مرحوم دهخدا)
حفظ کردن در پناه گرفتن نگاهبانی کردن، هر جای احاطه شده زمینی فراخ که اطراف آنرا احاطه کرده باشند دیواربست. دیوار بست، دیوار بر آوردن دیوار کشیدن، دز پناه گرفتن، هشیاری، دلسوزی، زن پاک