جدول جو
جدول جو

معنی جَائِز - جستجوی لغت در جدول جو

جَائِز
مجاز
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سیلابی، جارو کردن
دیکشنری عربی به فارسی
سرگردان، گمشده
دیکشنری عربی به فارسی
وحشیانه، نادان، پر صدا و خودخوٰاه، به طور ملامت آمیز، جاهل
دیکشنری عربی به فارسی
مجرم، مرتکب
دیکشنری عربی به فارسی
قابل جمع آوری، گرمایش، جمع آور، مسجد
دیکشنری عربی به فارسی
یخ زده، سفت و سخت
دیکشنری عربی به فارسی
دونده، در جریان است، نزدیکی، در حال انجام است، جاری شدن
دیکشنری عربی به فارسی
زخم زننده، آزاردهنده
دیکشنری عربی به فارسی
عالی، شگفت انگیز، جالب، شکوهمند
دیکشنری عربی به فارسی
جذب کننده، جذّاب، جاذب
دیکشنری عربی به فارسی
بحثی، بحث کردن، جدلی
دیکشنری عربی به فارسی
شایسته، ناسپاس
دیکشنری عربی به فارسی
موانع، مانع
دیکشنری عربی به فارسی
گرفتار، در حال بازگشت، محبوس
دیکشنری عربی به فارسی
بی فایده، درمانده، بی دفاع، شل، لنگ لنگان، بی قدرت، بی پول، ناتوان
دیکشنری عربی به فارسی
رهبر، پیشگام، ستوان
دیکشنری عربی به فارسی
ناامید، بیهوده
دیکشنری عربی به فارسی
فروشنده
دیکشنری عربی به فارسی
گسترده، گرسنه
دیکشنری عربی به فارسی
استبدادی، ناعادلانه
دیکشنری عربی به فارسی
پیروز، برنده
دیکشنری عربی به فارسی
برتر، برجسته، بارز بودن
دیکشنری عربی به فارسی
بی روح، بدبخت، غمگین، فقیر
دیکشنری عربی به فارسی
نگران، ترسیده، ترسان
دیکشنری عربی به فارسی
متحیّر، گیج شده، پریشان
دیکشنری عربی به فارسی
آشفته، یک گدا
دیکشنری عربی به فارسی
دائن، طلبکار
دیکشنری عربی به فارسی
پایدار، دائمی، بی وقفه، دیکتاتور، همیشگی
دیکشنری عربی به فارسی
وزوز، پشتکار
دیکشنری عربی به فارسی
خیانت شده، خائن، بی وفا، خیانتکارانه، خیانت آمیز
دیکشنری عربی به فارسی
سرگشته، گمشده، سرگردان
دیکشنری عربی به فارسی