معنی ثَبَات - جستجوی لغت در جدول جو
ثَبَات
استحکام، ثبات، پایداری
ادامه...
اِستِحکام، ثُبات، پایداری
دیکشنری عربی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر ثبات
ثبات
ثَبّات
ثبت کننده، کارمندی که نامه ها را در دفتر ثبت می کند، اندیکاتورنویس
ادامه...
ثبت کننده، کارمندی که نامه ها را در دفتر ثبت می کند، اندیکاتورنویس
فرهنگ فارسی عمید
تصویر ثبات
ثبات
ثَبات
پایداری، دوام، پایدار بودن چیزی، برقرار بودن، بر یک حالت بودن، تغییر نکردن، مقاومت، استقامت
ثبات قدم: کنایه از پایداری، پابرجا بودن در امری
ادامه...
پایداری، دوام، پایدار بودن چیزی، برقرار بودن، بر یک حالت بودن، تغییر نکردن، مقاومت، استقامت
ثبات قدم: کنایه از پایداری، پابرجا بودن در امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویر ثیبات
ثیبات
ثیّبه ها، زنان بی شوهر و بیوه، جمع واژۀ ثیّبه
ادامه...
ثیّبه ها، زنان بی شوهر و بیوه، جمعِ واژۀ ثیّبه
فرهنگ فارسی عمید
ثابتات
(بِ)
جمع واژۀ ثابته. کواکب ثابته. ثوابت.
- چرخ ثابتات. فلک ثوابت. فلک هشتم:
یا کسی دیگر مر او را برکشید
آنکه کرسی اوست چرخ ثابتات.
ناصرخسرو
ادامه...
جَمعِ واژۀ ثابته. کواکب ثابته. ثوابت.
- چرخ ثابتات. فلک ثوابت. فلک هشتم:
یا کسی دیگر مر او را برکشید
آنکه کرسی اوست چرخ ثابتات.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
ثیبات
(ثَیْ یِ)
جمع واژۀ ثیب. زنان بیوه از شوی مرده و یا طلاق گرفته
ادامه...
جَمعِ واژۀ ثیب. زنان بیوه از شوی مرده و یا طلاق گرفته
لغت نامه دهخدا
ثربات
(ثَ رَ)
انگشتان، جمع واژۀ ثرب
ادامه...
انگشتان، جَمعِ واژۀ ثَرب
لغت نامه دهخدا
ثبرات
(ثَ بَ)
جمع واژۀ ثبره
ادامه...
جَمعِ واژۀ ثبره
لغت نامه دهخدا
ثابتات
جمع ثابته. ستارگان ثابت. یا چرخ ثابت فلک ثابت. فلکی که ستارگان ثابت درآن هستند (بعقیده قدما) فلک ثوابت چرخ هشتم
ادامه...
جمع ثابته. ستارگان ثابت. یا چرخ ثابت فلک ثابت. فلکی که ستارگان ثابت درآن هستند (بعقیده قدما) فلک ثوابت چرخ هشتم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ثیبات
ثیبات
جمع ثیب، مردان زن گرفته، زنان شوهر کرده
ادامه...
جمع ثیب، مردان زن گرفته، زنان شوهر کرده
فرهنگ لغت هوشیار
ثبات
استقرار، قرار گرفتن، بر جای ماندن، پافشاری درد عاجز کننده از حرکت
ادامه...
استقرار، قرار گرفتن، بر جای ماندن، پافشاری درد عاجز کننده از حرکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ثبات
ثبات
((ثَ))
بر جای ماندن، پایدار بودن، دوام یافتن، پایدار بودن، پایداری، عزم راسخ عزمی، ثابت عزمی، قدم استقامت، پایداری
ادامه...
بر جای ماندن، پایدار بودن، دوام یافتن، پایدار بودن، پایداری، عزم راسخ عزمی، ثابت عزمی، قدم استقامت، پایداری
فرهنگ فارسی معین
تصویر ثبات
ثبات
((ثَ بّ))
ثبت کننده، کارمندی که نامه ها را در دفتری مخصوص ثبت می کند
ادامه...
ثبت کننده، کارمندی که نامه ها را در دفتری مخصوص ثبت می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویر ثبات
ثبات
((ثُ))
دردی که آدمی را از حرکت بازدارد
ادامه...
دردی که آدمی را از حرکت بازدارد
فرهنگ فارسی معین
تصویر ثبات
ثبات
آرامش، پایداری، پایستگی، استواری
ادامه...
آرامش، پایداری، پایستگی، استواری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر ثبات
ثبات
Invariability, Stability, Staunchness
ادامه...
Invariability, Stability, Staunchness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر ثبات
ثبات
ثَبات
invariabilité, stabilité, fermeté
ادامه...
invariabilité, stabilité, fermeté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر ثبات
ثبات
ثَبات
ความไม่เปลี่ยนแปลง , ความมั่นคง , ความแน่วแน่
ادامه...
ความไม่เปลี่ยนแปลง , ความมั่นคง , ความแน่วแน่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر ثبات
ثبات
ثَبات
invariabilidade, estabilidade, firmeza
ادامه...
invariabilidade, estabilidade, firmeza
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر ثبات
ثبات
ثَبات
不变性 , 稳定性 , 坚定
ادامه...
不变性 , 稳定性 , 坚定
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر ثبات
ثبات
ثَبات
onveranderlijkheid, stabiliteit, standvastigheid
ادامه...
onveranderlijkheid, stabiliteit, standvastigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر ثبات
ثبات
ثَبات
незмінність , стабільність , стійкість
ادامه...
незмінність , стабільність , стійкість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر ثبات
ثبات
ثَبات
invariabilidad, estabilidad, firmeza
ادامه...
invariabilidad, estabilidad, firmeza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر ثبات
ثبات
ثَبات
invariabilità, stabilità, fermezza
ادامه...
invariabilità, stabilità, fermezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر ثبات
ثبات
ثَبات
niezmienność, stabilność, stałość
ادامه...
niezmienność, stabilność, stałość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر ثبات
ثبات
ثَبات
Unveränderlichkeit, Stabilität, Standhaftigkeit
ادامه...
Unveränderlichkeit, Stabilität, Standhaftigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر ثبات
ثبات
ثَبات
неизменность , стабильность , стойкость
ادامه...
неизменность , стабильность , стойкость
دیکشنری فارسی به روسی
وَبَاء
طاعون، اپیدمی
ادامه...
طاعون، اِپیدِمی
دیکشنری عربی به فارسی
غَبَاء
بی مغزی، حماقت، بی دقّتی، خرفت بودن
ادامه...
بی مَغزی، حِماقَت، بی دِقَّتی، خِرِفت بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
شَبَاب
جوانی، جوانان
ادامه...
جَوانی، جَوانان
دیکشنری عربی به فارسی
ضَبَاب
مه آلودگی، مه، مه آلود
ادامه...
مِه آلودِگی، مِه، مِه آلود
دیکشنری عربی به فارسی
ثَبَتَ
اثبات کردن، ثابت
ادامه...
اِثبات کَردَن، ثابِت
دیکشنری عربی به فارسی
ثَرَاء
ثروت
ادامه...
ثَروَت
دیکشنری عربی به فارسی
ثَوَار
فوران، شورشیان
ادامه...
فَوَران، شورِشیان
دیکشنری عربی به فارسی
تصویر ثبات
ثبات
ثَبات
ketetapan, stabilitas, keteguhan
ادامه...
ketetapan, stabilitas, keteguhan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی