ترجمه ثَبَات به فارسی - دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با ثَبَات
ثابتات
- ثابتات
- جمع ثابته. ستارگان ثابت. یا چرخ ثابت فلک ثابت. فلکی که ستارگان ثابت درآن هستند (بعقیده قدما) فلک ثوابت چرخ هشتم
فرهنگ لغت هوشیار
ثابتات
- ثابتات
- جَمعِ واژۀ ثابته. کواکب ثابته. ثوابت.
- چرخ ثابتات. فلک ثوابت. فلک هشتم:
یا کسی دیگر مر او را برکشید
آنکه کرسی اوست چرخ ثابتات.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا