- تیربار
- سلاح خودکار آتشین، مسلسل سنگین
معنی تیربار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کشتن محکومین با گلوله
اعدام کردن محکوم بدین صورت که او را سرپا نگاه دارند و چند تن با تفنگ به طرف او شلیک کنند، فروریختن تیرهای پی در پی از هر سو
سبزیهای خوردنی و برخی میوه ها از قبیل کدو و گوجه فرنگی و بادنجان و باقلا و غیره
تره بار، انواع میوه ها و سبزی های خوردنی
شکاک، بدباور
زمان دور و دراز، زمان پیشین
متواتر، پی در پی، مکرراً
پرنده ای که تند پرواز کندتیزپر سریع الطیران
نام روز سیزدهم از ماه تیر
عنوانی که در ارتش برای افسران از سرتیپ به بالا، بجای جناب یا حضرت
جمع تقرب
هر چیز که روی هم ریخته و انبار شده باشد، اطاقی دراز که بام آن گالی پوش است و در آن کرم ابریشم را پرورش دهند
هر چیز که روی هم ریخته و انبار شده باشد، اطاقی دراز که بام آن گالی پوش است و در آن کرم ابریشم را پرورش دهند
میوه ایست شبیه بشفتالو
درگاه و بارگاه شاه و امیری که باریافتن در آن دشوار باشد، کسی که به هیچکس اجازه ورود نزد خود ندهد، خدا باری تعالی
ریزه ریزه و پاره پاره و ذره ذره
صبح نخست، صبح زود که هنوز هوا تاریک باشد، تاریک روشن
بسیار شیرین
مانند شیر: شیروار با شمشیر صاعقه کردار حمله برده
نالۀ ضعیف، بانگ حزین
مانند سر شیر، آنچه به شکل سر شیر باشد، برای مثال ور به روی آسمان داری تو گرز شیرسار / شیر گردون را مطیع شیر شادروان کنی (عمعق - ۱۹۴)
عنوان صاحب منصبان بالاتر از درجۀ سرهنگی، مترادف جناب یا حضرت. از واژه های دساتیری است
ابری که باران ریز فرومی ریزد، ریزبارنده، باران تند با قطره های ریز
آتش بار، آنچه از آن ریزه های آتش می بارد
آن مقدار بار که شتر بتواند حمل کند، بار شتر
پرنده ای که بسیار تند و سریع پرواز کند، تیزپر
زمان دور و دراز، مدت دراز، زمان پیشین، عهد قدیم
آن مقدار بار که بر پشت یک پیل حمل شود، بار یک پیل
دربار، گوهرافشان، مرواریدبار، کنایه از خوش سخن، فصیح
روز سیزدهم تیرماه، جشنی که در این روز در ایران باستان، برپا می کرده اند
تلمبار، هر چیز زیاد که روی هم ریخته و انبار شده باشد، تلنبار، تلیوار
جای مخصوصی که برای پرورش کرم ابریشم درست کنند، پیله انبار
جای مخصوصی که برای پرورش کرم ابریشم درست کنند، پیله انبار
تلمبار، هر چیز زیاد که روی هم ریخته و انبار شده باشد، تلیبار، تلیوار
جای مخصوصی که برای پرورش کرم ابریشم درست کنند، پیله انبار
جای مخصوصی که برای پرورش کرم ابریشم درست کنند، پیله انبار
هر چیز زیاد که روی هم ریخته و انبار شده باشد، تلیبار، تلنبار، تلیوار
جای مخصوصی که برای پرورش کرم ابریشم درست کنند، پیله انبار
جای مخصوصی که برای پرورش کرم ابریشم درست کنند، پیله انبار