جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تیرداد

تیرداد

تیرداد
تیرداد پارتی، بیست و یکمین پادشاه از سلسلۀ اشکانیان ارمنستان موافق نوشته های مورخین ارمنستان و نویسندگان رومی است، اوبرادر بلاش اول شاه ایران بود و 38 سال سلطنت کرد، رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2660 شود، در لاروس آرد: ... او خراجگزار رومی ها شد و به سال 73 میلادی درگذشت
سی امین پادشاه از سلسلۀ اشکانیان ارمنستان موافق نوشته های مورخین ارمنستان و نویسندگان رومی است، او پسروالارش بود و در حدود 5 سال سلطنت کرد، رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2620 شود
لغت نامه دهخدا

تیرداد

تیرداد
اشک دوم، پادشاه اشکانی (248-214 قبل از میلاد) وی پس از اشک اول به تخت نشست و با سلوکوس کالی نیکوس جنگید و او را مغلوب کرد، (فرهنگ فارسی معین)، رجوع به یشتها ج 2 ص 57 و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2203، 2208، 2620 و تاریخ سایکس صص 413-414 شود
لغت نامه دهخدا

تیردان

تیردان
ترکش، کیسه یا جعبه که در قدیم تیرهای کمان را در آن می گذاشتند و به پهلوی خود آویزان می کردند، تیردان، شغا، شکار، کیش
تیردان
فرهنگ فارسی عمید

تیردان

تیردان
قندیل و ترکش، (غیاث اللغات) (آنندراج)، ترکش، تیرکش، (ناظم الاطباء)، جعبه، ترکش، کنانه، شکا، شغا، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
از بیم خویش تیره شود بر سپهر تیر
گر روز کینه دست برد سوی تیردان،
فرخی،
قندیل ما چو مهر پر از تیر شد ولی
تیری برون نمی رود از تیردان ما،
طغرا (از آنندراج)،
رجوع به تیر و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

میرداد

میرداد
رئیس و پیشوا و رئیس قضاوت و عدالت، (ناظم الاطباء)، رئیس عدلیه، دادبیک، (یادداشت مؤلف) :
کم کن این آزار و این بدها مجوی
میرداد اینجاست خاموش ای پسر،
سنائی،
، میریساول یا چاوش باشی که در دیوان پادشاهی امر و نهی او مجری است، (ازشعوری ج 2 ورق 263)
لغت نامه دهخدا

ترداد

ترداد
بازگردانیدن. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) ، بسیار گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دودله نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به ردّ و تردید شود
لغت نامه دهخدا