جدول جو
جدول جو

معنی تلنبار

تلنبار
تلمبار، هر چیز زیاد که روی هم ریخته و انبار شده باشد، تلیبار، تلیوار
جای مخصوصی که برای پرورش کرم ابریشم درست کنند، پیله انبار
تصویری از تلنبار
تصویر تلنبار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تلنبار

تلمبار

تلمبار
هر چیز که روی هم ریخته و انبار شده باشد، اطاقی دراز که بام آن گالی پوش است و در آن کرم ابریشم را پرورش دهند
فرهنگ لغت هوشیار

تلیبار

تلیبار
هر چیز که روی هم ریخته و انبار شده باشد، اطاقی دراز که بام آن گالی پوش است و در آن کرم ابریشم را پرورش دهند
فرهنگ لغت هوشیار

تلیبار

تلیبار
تَلَمبار، هر چیز زیاد که روی هم ریخته و انبار شده باشد، تَلَنبار، تَلیوار
جای مخصوصی که برای پرورش کرم ابریشم درست کنند، پیلِه اَنبار
تلیبار
فرهنگ فارسی عمید

تلمبار

تلمبار
هر چیز زیاد که روی هم ریخته و انبار شده باشد، تَلیبار، تَلَنبار، تَلیوار
جای مخصوصی که برای پرورش کرم ابریشم درست کنند، پیلِه اَنبار
تلمبار
فرهنگ فارسی عمید

تلیبار

تلیبار
هر چیز که روی هم ریخته و انبار شده باشد، جایی که در آن کرم ابریشم را پرورش دهند، تلمبار
تلیبار
فرهنگ فارسی معین