- تنقید
- تمیز دادن عیوب و محاسن کلام
معنی تنقید - جستجوی لغت در جدول جو
- تنقید
- انتقاد، تمیز دادن عیوب و محاسن کلام
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عقیم گردانیدن
پشتی ساختن، نهالین (لحاف) ساختن، خانه آرایی
بر هم نهادن روی هم چیدن، وات چینی در چاپ روی هم چیدن برهم نهادن، مرتب کردن،جمع تنضیدات
پاک کردن، پاکی و صافی
جا به جا شدن، شب چره دادن
پنده گذاری دیل گذاری
کم کردن
نقش کردن، نگاشتن
کند و کاو
رهانیدن
پاکیزه کردن
به شتاب واداشتن
کاوش، زمین کاوی
صرافی کردن و جدا کردن پول سره از ناسره
افروختن آتش
پاکیزه کردن، خالص کردن، اصلاح کردن و پاکیزه کردن کلام از عیب و نقص
سخن را پیچیده و در هم کردن، در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب کلمات و کنایات دور از ذهن، گره زدن
تعقید لفظی: در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب الفاظ دشوار و درهم بودن کلمات و ضمایر مانند این شعر، برای مثال آهوی آتشین دم چون از بره برآید / کافور خشک گردد با مشک تر برابر، یعنی چون آفتاب به برج حمل درآید درازی روز و شب برابر می شود (فصیحی - لغتنامه - بره)
تعقید معنوی: در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب معانی یا کنایات دور از ذهن مانند این شعر، برای مثال چون از مه نو زنی عطارد / مریخ هدف شود مر آن را، منظور شاعر از مه نو کمان و از عطارد تیر است. یعنی چون تیری از کمان رها کنی به مریخ خواهد رسید (خاقانی - ۳۴)
تعقید لفظی: در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب الفاظ دشوار و درهم بودن کلمات و ضمایر مانند این شعر،
تعقید معنوی: در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب معانی یا کنایات دور از ذهن مانند این شعر،
بر هم نهادن و روی هم چیدن کالا، مرتب ساختن
((تَ یِ))
فرهنگ فارسی معین
پاک کردن، پاکیزه ساختن، لای روبی قنات و راه آب، وارد کردن داروی مایع به روده بزرگ از راه مقعد
ناقص کردن، کم کردن
اماله کردن، لای روبی کردن قنات و راه آب، پاک کردن، پاکیزه کردن
پابستگی
مقید بودن
سره یابی
خود را پابند به امری کردن، پای بند، دربند بودن، در زندان بودن
جمع تنقید