معنی تنقیط
- تنقیط((تَ))
- حروف را نقطه دار کردن
واژههای مرتبط با تنقیط
تنقیط
- تنقیط
- پنده گذاری دیل گذاری
تنقیط
- تنقیط
- خجک زدن حرف را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نقطه گذاری و نقطه زدن حرف را، به مداد و زعفران خجک آمیخته زدن جامه را. (از اقرب الموارد)
تنشیط
- تنشیط
- شاداند ن شادمان کردن شادی انگیختن شاد کردن شادمان ساختن
تنقیه
- تنقیه
- پاک کردن، پاکی و صافی
تنقیل
- تنقیل
- جا به جا شدن، شب چره دادن
تنقیص
- تنقیص
- کم کردن
تنقیش
- تنقیش
- نقش کردن، نگاشتن
تنقیر
- تنقیر
- کند و کاو
تنقیذ
- تنقیذ
- رهانیدن
