جدول جو
جدول جو

معنی تنحس - جستجوی لغت در جدول جو

تنحس
(تَ)
پرسیدن و جستجوی اخبار کردن، گرسنه شدن و گرسنه داشتن جهت دارو خوردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، گوشت خوردن گذاشتن ترسایان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ترک کردن ترسایان خوردن گوشت را. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تندس
تصویر تندس
تندیس، مجسمه، پیکر، کالبد، تمثال، تصویر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنیس
تصویر تنیس
ورزشی دونفره یا چهارنفره که با راکت و توپی کوچک در زمینی تقریباً به عرض ۸ متر و طول ۲۴ متر با پرده ای توری در وسط آن انجام می شود. این بازی نخستین بار در سال ۱۸۷۳ میلادی متداول شد
تنیس روی میز: در ورزش ورزشی دونفره یا چهارنفره با توپ و راکت مخصوص روی میزی به ابعاد ۷۴/۲ × ۵۲/۱ متر که به وسیلۀ توری به دو قسمت مساوی تقسیم شده است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنجس
تصویر تنجس
نجس شدن، پلید شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
نفس کشیدن، دم زدن، جذب اکسیژن و دفع دی اکسیدکربن به وسیلۀ ریه
تنفس مصنوعی: در پزشکی حرکاتی که با دست یا به وسیلۀ اسباب به ریه های کسی که در اثر غرق شدن یا عارضۀ دیگری نفسش قطع شده باشد داده می شود تا هوا به ریه های او وارد شود و شروع به تنفس طبیعی بکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنگس
تصویر تنگس
ارزن، گیاهی از تیرۀ گندمیان با بوتۀ کوچک، ساقه های کوتاه و نازک و دانه های ریز که بیشتر خوراک پرندگان است و گاهی از آرد آن نان می پزند، الم، دخن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنحل
تصویر تنحل
خود را به مذهبی منتسب کردن، شعر دیگری را به خود نسبت دادن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ نَحْ حِ)
کسی که در میان اخبار تفحص و تجسس میکند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تنحس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از منحس
تصویر منحس
بر کنده، ریخته شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنگس
تصویر تنگس
ارزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
نفس زدن، دم بر زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنحی
تصویر تنحی
تیکه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تندس
تصویر تندس
صورت تصویر تمثال، مجسمه، پیکر جثه، کالبد قالب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنطس
تصویر تنطس
نیک زدودن نیک پاکاندن، باریک بینی، انیشگی (جاسوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی بازی که در سالن یا در هوای آزاد بوسیله 2 یا 4 نفر در زمینی مسطح یا چمن انجام میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنجس
تصویر تنجس
پلید شدن، ناپاک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
((تَ نَ فُّ))
نفس کشیدن، تفرج کردن، استراحت و تعطیل بین ساعت های درس و کار مجلس، انجمن یا دادگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنحل
تصویر تنحل
((تَ نَحُّ))
نسبت دادن، شعر یا، نوشته ای را به خود یا کسی نسبت دادن، مذهبی را اختیار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنجس
تصویر تنجس
((تَ نَ جُّ))
نجس شدن، پلید گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تندس
تصویر تندس
((تَ دِ))
صورت، تصویر، مجسمه، تندیس، تندسه، تندیسه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنیس
تصویر تنیس
((تِ))
نوعی ورزش که دو یا چهار نفر به وسیله راکت و توپ کوچک در محوطه ای با ابعاد مشخص که با یک پرده توری کوتاه به دو قسمت تقسیم شده است بازی می کنند
تنیس روی میز: پینگ پنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنحی
تصویر تنحی
((تَ نَ حِّ))
دور شدن، دوری جستن، دوری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
دم و بازدم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
Breathiness, Respiration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
respiration, (FR) respiration
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
respirazione, (IT) respirazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
ademhaling, (NL) ademhaling
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
respiración, (ES) respiración
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
дихання , дихання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
respiração, (PT) respiração
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
呼吸 , 呼吸
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
oddychanie, (PL) oddychanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
Atmung, (DE) Atmung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
дыхание , дыхание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
การหายใจ , การหายใจ
دیکشنری فارسی به تایلندی