- تنجس
- پلید شدن، ناپاک شدن
معنی تنجس - جستجوی لغت در جدول جو
- تنجس ((تَ نَ جُّ))
- نجس شدن، پلید گشتن
- تنجس
- نجس شدن، پلید شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناپاک، آلوده، نجس شده
نجس شونده، ناپاک
دم و بازدم
پلید تر
بزرگ نمایی
پلیدایی پلید گرداندن ناپاک کردن پلید گردانیدن، پلید خواندن ناپاک شمردن،جمع تنجیسات
رد کردن
ستاره شمردن
روایی یافت روا گردانیدن روا کردن، روایی، جمع تنجزات
روای خواستن
بازکاوی
از واژه مجوس تازی گشته مغ مغیدن مغ شدن زرتشتی گری
نوعی بازی که در سالن یا در هوای آزاد بوسیله 2 یا 4 نفر در زمینی مسطح یا چمن انجام میگیرد
نیک زدودن نیک پاکاندن، باریک بینی، انیشگی (جاسوسی)
صورت تصویر تمثال، مجسمه، پیکر جثه، کالبد قالب
ارزن
نفس زدن، دم بر زدن
همجنس بودن
تندیس، مجسمه، پیکر، کالبد، تمثال، تصویر
روایی خواستن، روایی کردن حاجت را خواستن، خواستار وفای به وعده شدن
ارزن، گیاهی از تیرۀ گندمیان با بوتۀ کوچک، ساقه های کوتاه و نازک و دانه های ریز که بیشتر خوراک پرندگان است و گاهی از آرد آن نان می پزند، الم، دخن
ریمن ریمناک ریمنگر نجس کرده شده. نجس کننده
((تِ))
فرهنگ فارسی معین
نوعی ورزش که دو یا چهار نفر به وسیله راکت و توپ کوچک در محوطه ای با ابعاد مشخص که با یک پرده توری کوتاه به دو قسمت تقسیم شده است بازی می کنند
تنیس روی میز: پینگ پنگ
تنیس روی میز: پینگ پنگ
((تَ نَ فُّ))
فرهنگ فارسی معین
نفس کشیدن، تفرج کردن، استراحت و تعطیل بین ساعت های درس و کار مجلس، انجمن یا دادگاه
روایی خواستن
نفس کشیدن، دم زدن، جذب اکسیژن و دفع دی اکسیدکربن به وسیلۀ ریه
تنفس مصنوعی: در پزشکی حرکاتی که با دست یا به وسیلۀ اسباب به ریه های کسی که در اثر غرق شدن یا عارضۀ دیگری نفسش قطع شده باشد داده می شود تا هوا به ریه های او وارد شود و شروع به تنفس طبیعی بکند
تنفس مصنوعی: در پزشکی حرکاتی که با دست یا به وسیلۀ اسباب به ریه های کسی که در اثر غرق شدن یا عارضۀ دیگری نفسش قطع شده باشد داده می شود تا هوا به ریه های او وارد شود و شروع به تنفس طبیعی بکند