- تمزین
- افزونی کردن بر کسی
معنی تمزین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ورزش، ورز، آمادگی، پیگیری، ورزیدن
به اندوه افکندن اندوهگین کردن اندوهگین کردن کسی را
آرامیده گردانیدن، با وقار و محجوب نمودن و قابل احترام کردن
دست دادن، جای دادن
دادن، بخشیدن چیزی
سخت روی گردیدن کسی بر کاری
شهروینی
سنگیدن کشیدن وزن کردن سنجیدن، سنجش، جمع توزینات
دریدن و پاره کردن جامه یا پارچه
قبول کردن، پذیرفتن، فرمان کسی را پذیرفتن، پابرجا کردن، نیرو و قدرت دادن، به کسی توانایی دادن که به امری یا چیزی دست یابد
وزن کردن، سنجیدن، کنایه از خود را آمادۀ قبول کاری یا پیشامدی کردن، سنگینی کاری را تحمل کردن و دل بر آن نهادن
فعالیت برای به دست آوردن مهارت در کاری، متنی شامل مسئله ها، پرسش ها و یا سرمشق هایی برای مهارت یافتن در امری مثلاً تمرین های کتاب را حل کردم
زیور یافته آراسته زینت یابنده
زینت یافته
اندوهگین کردن برای مثال اگر مهموم نادانی مر آن را فکر تفریحش / اگر مسرور دانایی خود این را رای تحزینش (قاآنی - ۴۸۸)
آراسته
زینت یافتن
افزونی، خویگیری، جوانمرد نمایی، بر کناری، نو بر آوردن
زینت داده شده، آراسته
آراسته شدن، زینت یافتن
زینت دهنده، آراینده، آرایشگر
آراسته، مجمل، زینت شده
Ornately
de maneira ornamentada
verziert
bogato zdobiony