هر چیز تلخ حنظل، میوه ای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیار تلخ که مصرف دارویی دارد، شرنگ، کبست، پهنور، خربزۀ ابوجهل، ابوجهل، پژند، کرنج، هندوانۀ ابوجهل، فنگ، پهی، گبست، کبستو، حنظله
هر چیز تلخ حَنظَل، میوه ای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیار تلخ که مصرف دارویی دارد، شَرَنگ، کَبَست، پَهنور، خَربُزِۀ اَبوجَهل، اَبوجَهل، پَژَند، کَرَنج، هِندِوانِۀ اَبوجَهل، فَنگ، پَهی، گَبَست، کَبَستو، حَنظَلِه
تلامی و تلامیذ و تلامذه. جمع واژۀ تلمیذ. (منتهی الارب). شاگردان و آن در اصل تلامیذ بود است که یا و ذال را به جهت خفت حذف کرده اند. (آنندراج). تلام و تلامی مخفف تلامیذ است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اعجمی معرب است و زرگران و شاگردان زرگر و شاگردان معنی کرده اند. قال الطرماح یصف بقره: تتقی الشمس بمدریه کالحمالیج بایدی التلام. و حمالیج دمهای دراز زرگری وواحد آن حملوج است که به شاخ گاو وحشی شبیه است. (از المعرب جوالیقی صص 91-92). رجوع به تلامیذ و تلمیذ و تلامی شود
تلامی و تلامیذ و تلامذه. جَمعِ واژۀ تلمیذ. (منتهی الارب). شاگردان و آن در اصل تلامیذ بود است که یا و ذال را به جهت خفت حذف کرده اند. (آنندراج). تلام و تلامی مخفف تلامیذ است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اعجمی معرب است و زرگران و شاگردان زرگر و شاگردان معنی کرده اند. قال الطرماح یصف بقره: تتقی الشمس بمدریه کالحمالیج بایدی التلام. و حمالیج دمهای دراز زرگری وواحد آن حملوج است که به شاخ گاو وحشی شبیه است. (از المعرب جوالیقی صص 91-92). رجوع به تلامیذ و تلمیذ و تلامی شود