جدول جو
جدول جو

معنی علقم

علقم
هر چیز تلخ
حنظل، میوه ای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیار تلخ که مصرف دارویی دارد، شرنگ، کبست، پهنور، خربزۀ ابوجهل، ابوجهل، پژند، کرنج، هندوانۀ ابوجهل، فنگ، پهی، گبست، کبستو، حنظله
تصویری از علقم
تصویر علقم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با علقم

علقم

علقم
کبست (حنظل)، کنار تلخ، آب تلخ، تلخ، بشبش برگ کبست زیتون تلخ، سیماهنگ
فرهنگ لغت هوشیار

علقه

علقه
نطفه یا جنین که هنوز به صورت پارۀ خون بسته است
علقۀ مضغه: کنایه از شخص پست و حقیر
علقه
فرهنگ فارسی عمید

علوم

علوم
علم ها، دانستن ها، یقین ها، معرفت ها، دانش ها، جمعِ واژۀ علم
علوم
فرهنگ فارسی عمید