قلیۀ پوتی را گویند و آن دل و جگر قیمه کشیده در روغن بریان کرده باشد و حسرهالملوک همانست. (برهان). طعامی است ترکان را. (انجمن آرا) : رویت چو یکی کاسۀ اکرا شده واژنگ وز کاج قفا گشته برنگ شش البا. سوزنی (از آنندراج). تا روی پرآژنگ و قفای تو بدیدند میرند همه خلق ز البا و ز اکرا. سوزنی (از آنندراج)
قلیۀ پوتی را گویند و آن دل و جگر قیمه کشیده در روغن بریان کرده باشد و حسرهالملوک همانست. (برهان). طعامی است ترکان را. (انجمن آرا) : رویت چو یکی کاسۀ اکرا شده واژنگ وز کاج قفا گشته برنگ شش البا. سوزنی (از آنندراج). تا روی پرآژنگ و قفای تو بدیدند میرند همه خلق ز البا و ز اکرا. سوزنی (از آنندراج)
مونث اغلب پشته بزرگ ستبر گردن جنگل انبوه باغ پر درخت مرغزار پر درخت جایی که درختانش به یکدیگر پیوسته و در هم و انبوه باشد، جمع غلب، مونث اغلب ستبر گردن، مرغزار پر درخت جایی که درختانش به یکدیگر پیوسته و در هم و انبوه باشد، جمع غلب، مونث اغلب ستبر گردن
مونث اغلب پشته بزرگ ستبر گردن جنگل انبوه باغ پر درخت مرغزار پر درخت جایی که درختانش به یکدیگر پیوسته و در هم و انبوه باشد، جمع غلب، مونث اغلب ستبر گردن، مرغزار پر درخت جایی که درختانش به یکدیگر پیوسته و در هم و انبوه باشد، جمع غلب، مونث اغلب ستبر گردن