جدول جو
جدول جو

معنی تلبس

تلبس((تَ لَ بُّ))
لباس پوشیدن، آمیخته و مبهم شدن کار
تصویری از تلبس
تصویر تلبس
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تلبس

تلبس

تلبس
جامه پوشی، آمیختگی، ابهام، تلبیس، جامه پوشیدن، لباس پوشیدن، ملبس شدن، مبهم شدن، آمیخته شدن، اشتباه شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

بلبس

بلبس
تره بیابانی بلبشو بل بشو هرج و مرج شلوغیی که در آن کسی بفکر کسی نباشد
فرهنگ لغت هوشیار

تلبیس

تلبیس
لاپوشانی آکپوشانی، ترفند ترفند کاری، در آمیزی، رنگ آمیختن نیرنگ ساختن پنهان کردن حقیقت پنهان کردن مکر خویش، نیرنگ سازی، رنگ نیرنگ، جمع تلبیسات
فرهنگ لغت هوشیار