- تقیض
- مانند و مشابه شدن
معنی تقیض - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پابستگی
حایض شدن زن
پنهان کردن مذهب خویش، احتیاط کردن، پرهیز کردن
آراسته شدن
مانستن
مقید بودن
ریمناکی
فراهم آوردن
ویران کردن بنا را
نیست و نابود شدن
قطع کردن، پریدن
رسید دادن، رسید ستاندن پس از پرداخت، فراهم آوردن
در هم کشیده شدن
چوب ها و طناب های بنا را برآوردن
ضد و مخالف و واژگونۀ چیزی، مخالف
گذشتن و سپری شدن، نیست و نابود شدن
نیمه روز خوابیدن، پیروی کردن و مانندگی کردن، به پیروی کسی عملی کردن
حایض شدن، در حالت حیض و بی نمازی قرار گرفتن زن
خودداری از اظهار عقیده و مذهب یا تظاهر برخلاف عقیده، خود را هم مذهب دیگران نشان دادن برای حفظ جان، پرهیزکاری، پرهیز کردن
خود را پابند به امری کردن، پای بند، دربند بودن، در زندان بودن
مخالف، ناهمتا، وارونه
پرهیز کردن، خودداری از آشکار کردن مذهب خویش برای حفظ جان
بریدن، قطع کردن، شعر گفتن در مدح یا ذم کسی، مدح یا ذم کسی گفتن
پرهیزگار، ترسنده از خدای
پرهیزکار، خداترس، باتقوا