معنی تقید
- تقید
- خود را پابند به امری کردن، پای بند، دربند بودن، در زندان بودن
واژههای مرتبط با تقید
تقید
- تقید
- پابستگی
تقید
- تقید
- مقید بودن
تقید
- تقید
- پابند چیزی شدن
تقید
- تقید
- خویشتن را بند کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار) (مجمل اللغه) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تقیید. (اقرب الموارد). بند شدن و به چیزی مقید شدن. (آنندراج)
تقید
- تقید
- پای بندی، تعهد، پابند شدن، مقید بودن
متضاد: رها شدن
تقلید
- تقلید
- پیروی، دنباله روی
مقید
- مقید
- پایبند، پابسته
ترید
- ترید
- ریزه کردن نان در دوغ شیر آب گوشت و مانند آن
تزید
- تزید
- فزونی نرخ، سخن ساختن، بیش گویی بسیار گویی پر چانگی
