- تقریش
- بر آغالیدن، آزمند کردن
معنی تقریش - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فتنه انگیزی کردن
خوشه بر آوردن
آراستن سخن را
بوباندن (بوب فرش)، گستردن
به هم رسانیدن، به هم پیوستن
سرزنش کردن پیغاره سرزنش کردن ملامت کردن، سرزنش بیغاره، جمع تقریعات
ستودن و مدح کردن، بحق یا باطل را ستودن، مکتوب کسی را تصدیق کردن
قطع کردن، پریدن
خنک کردن آب
به اقرار آوردن، سخن گفتن
نزدیک کردن
بر غلانیدن انگیزش
فتنه انگیختن میان مردم
برافروختن آتش افروختن
سخت ملامت کردن، سرزنش کردن، سرکوفت دادن
نزدیک کردن، نزدیک گردانیدن، نزدیک بودن
نوعی دویدن اسب، یورتمه، نوعی راه رفتن اسب که سوار را تکان بدهد، خبب، چهارنعل
نوعی دویدن اسب، یورتمه، نوعی راه رفتن اسب که سوار را تکان بدهد، خبب، چهارنعل
برانگیختن، فتنه انگیزی کردن، چند نفر را به هم انداختن
مدح کردن، ستودن، در مدح کتاب یا شعر یا نوشتۀ کسی چیزی نوشتن
بیان کردن، قرار دادن، برقرار کردن، اقرار کردن، به اقرار آوردن
بریدن، قطع کردن، شعر گفتن در مدح یا ذم کسی، مدح یا ذم کسی گفتن
Approximation
приближение
Annäherung
наближення
przybliżenie
aproximação
approssimazione