جدول جو
جدول جو

معنی تقریظ

تقریظ((تَ))
ستودن، مطلبی را در تجمید کتاب یا نوشته ای نوشتن
تصویری از تقریظ
تصویر تقریظ
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تقریظ

تقریظ

تقریظ
ستودن و مدح کردن، بحق یا باطل را ستودن، مکتوب کسی را تصدیق کردن
تقریظ
فرهنگ لغت هوشیار

تقریظ

تقریظ
مدح کردن، ستودن، در مدح کتاب یا شعر یا نوشتۀ کسی چیزی نوشتن
تقریظ
فرهنگ فارسی عمید

تقریظ

تقریظ
بستودن. (زوزنی). ستودن زنده را بحق باشد یا باطل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ستودن و مدح کردن بحق یا باطل را. (مجمل اللغه) ، ستودن مکتوب کسی را و تصدیق نوشتن بر آن. (ناظم الاطباء). در فارسی امروز نوشتن مطالبی مدح آمیز بر کتابی
لغت نامه دهخدا

تقریظ

تقریظ
تحسین، تمجید، ثنا، ستایش، مدح
متضاد: تنقید، ستودن، تمجید کردن، ستایش کردن، مدح کردن
متضاد: نکوهیدن، نکوهش کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

تقریع

تقریع
سرزنش کردن پیغاره سرزنش کردن ملامت کردن، سرزنش بیغاره، جمع تقریعات
فرهنگ لغت هوشیار