تقریب تقریب نزدیک کردن، نزدیک گردانیدن، نزدیک بودننوعی دویدن اسب، یورتمِه، نوعی راه رفتن اسب که سوار را تکان بدهد، خَبَب، چَهارنَعل فرهنگ فارسی عمید