جدول جو
جدول جو

معنی تقریب

تقریب((تَ))
نزدیک کردن، چهار نعل تاختن اسب، قربانی کردن
تصویری از تقریب
تصویر تقریب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تقریب

تقریب

تقریب
نزدیک کردن، نزدیک گردانیدن، نزدیک بودن
نوعی دویدن اسب، یورتمِه، نوعی راه رفتن اسب که سوار را تکان بدهد، خَبَب، چَهارنَعل
تقریب
فرهنگ فارسی عمید