جدول جو
جدول جو

معنی تقرد - جستجوی لغت در جدول جو

تقرد
(تَ)
پیچان گردیدن موی، برهم نشستن و نمد شدن پشم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تقرد
(تَ رِ)
زیرۀ رومی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تقر و تقرده و تقره شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تقلد
تصویر تقلد
قلاده به گردن انداختن، کاری به گردن گرفتن، امری را عهده دار شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقید
تصویر تقید
خود را پابند به امری کردن، پای بند، دربند بودن، در زندان بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقرر
تصویر تقرر
قرار گرفتن، برقرار شدن، قرار و ثبات یافتن، استوار گشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقرب
تصویر تقرب
نزدیکی جستن، نزدیک شدن، نزدیک بودن، خویشی و نزدیکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمرد
تصویر تمرد
سرپیچی کردن، گردن کشی کردن، نافرمانی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تفرد
تصویر تفرد
تنها شدن، یگانه شدن، یکه و تنها بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجرد
تصویر تجرد
مجرد بودن، ازدواج نکردن، تنهایی، در تصوف دوری گزیدن از علایق دنیوی، برهنگی
فرهنگ فارسی عمید
(تَ رِ دَ)
زیرۀ رومی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ قَرْ رِ)
ابرپارۀ خرد و ریزه ای که زیر ابر جدا باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تقعد
تصویر تقعد
قیام نمودن به امر کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمرد
تصویر تمرد
گردنکشی و خود سری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قترد
تصویر قترد
رمه دار: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفرد
تصویر تفرد
یگانه شدن، بی مانند شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقید
تصویر تقید
مقید بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجرد
تصویر تجرد
برهنه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تغرد
تصویر تغرد
پنهان غایب گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقلد
تصویر تقلد
بر گردن خود کاری را گرفتن و پیروی و تعهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقرر
تصویر تقرر
برقرار گرفتن، استقرار و استحکام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقدر
تصویر تقدر
ساخته شدن، آماده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقری
تصویر تقری
آب جویی آب یابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقصد
تصویر تقصد
شکسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقرح
تصویر تقرح
آماده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقرب
تصویر تقرب
نزدیکی جستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجرد
تصویر تجرد
((تَ جَ رُّ))
جمع تجردات، زن نداشتن، پیراستن، برهنه گردیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمرد
تصویر تمرد
((تَ مَ رُّ))
سرپیچی کردن، نافرمانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقید
تصویر تقید
((تَ قَ یُّ))
پابند چیزی شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقلد
تصویر تقلد
((تَ قَ لُّ))
گردن بند به گردن انداختن، پذیرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقرر
تصویر تقرر
((تَ قَ رُّ))
استوار گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تقرب
تصویر تقرب
((تَ قَ رُّ))
نزدیک شدن، خویشاوند شدن، نزد کسی شأن و مرتبه داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفرد
تصویر تفرد
((تَ فَ رُّ))
یگانه بودن، تنها شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمرد
تصویر تمرد
سرکشی، سرپیچی، نافرمانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقرب
تصویر تقرب
نزدیکی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تقید
تصویر تقید
پابستگی
فرهنگ واژه فارسی سره