- تقاوم
- در جنگ روبروی هم ایستادن و پایداری کردن
معنی تقاوم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ایستاده شونده بعضی برای بعضی در حرب
ادامه، ماندگاری
پایدار، ایستا
انبوهی کردن کار بر کسی، همیشگی بودن
جمع تقویم
نیرو بخشی، پیش پرداختن، مساعده دادن بکارگر و زارع، پیش پرداخت مساعده
با یکدیگر سخن گفتن
هم سوگند شدن
دیرینه شدن دیرینگی جمع تقدمه، کهنگی بودن دیرینه شدن، کهنگی دیرینگی، جمع تقادمات
همنکوهی نکوهیدن یکدیگر
خواب آلودگی، خود را به خواب زدن
دیرینه شدن، دیرینه بودن، دیرینگی
پیش پرداخت دادن به کارگر یا کشاورز، پول یا بذری که مالک به زارع بدهد و بعد از برداشت محصول پس بگیرد
خود را خفته نمایاندن، خود را به خواب زدن
برابری کننده با کسی در کشتی و جز آن، پایداری کننده
با هم بخش کردن، با هم قسم خوردن
جمع تقدمه، پیشکش، هدیه
آنکه در برابر کسی بایستد و مقاومت کند، ایستادگی کننده، پابرجا
Continuity, Perpetuation
Durable, Resilient, Stanch, Sturdy, Tenacious
durável, resiliente, estanque, robusto, tenaz
непрерывность , увековечение
Kontinuität, Verewigung
trwały, odporny, hermetyczny, solidny, uparty
безперервність , увічнення
прочный , устойчивый , герметичный , упорный
ciągłość, utrwalenie
міцний , стійкий , герметичний , міцний , впертий
连续性 , 永存
duurzaam, veerkrachtig, dicht, stevig, vasthoudend