- تغون
- ستیهیدن بر گناه، دلیری در جنگ
معنی تغون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ابر ناکی
خواری، ذلیل شدن
کم کردن حق کسی، تیمار داشتن چیزی را
صاحب ثروت و نعمت
سرشاری
سبک مغزی
خود را از عیب و بدی حفظ کردن
گوناگونی
پلیدی کردن
نیاز رنگینی، چند رنگی، گونه گرفتن دارای رنگ شدن، رنگارنگ شدن رنگ برنگ گشتن، رنگارنگی، جمع تلونات
هست شدن، بودن
پیشا جنگی پیش در آمدن در جنگ ایستادگی
مواظب خود بودن، خود را حفظ کردن، کنایه از خود را از عیب و بدی در گفتار و کردار حفظ کردن
چین و چروک پیدا کردن پوست بدن یا جامه
به وجود آمدن، هستی یافتن، جنبیدن، هستی
دارای رنگ شدن، رنگ به رنگ شدن، هر دم به رنگی درآمدن
غایط کردن، پلیدی کردن، پلیدی انداختن، قضای حاجت کردن
آتشدان حمام
آتش خانۀ حمام، گلخن، گولخ، گلخان، گولخن، توشکان
در قالی بافی، نخ هایی که در طول قالی به کار می رود، تار
در قالی بافی، نخ هایی که در طول قالی به کار می رود، تار
آتشدان حمام، گلخن