معنی تلون - فرهنگ فارسی معین
معنی تلون
- تلون((تَ لَ وُّ))
- رنگ به رنگ گشتن، هر لحظه به رنگی درآمدن
تصویر تلون
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تلون
تلون
- تلون
- نیاز رنگینی، چند رنگی، گونه گرفتن دارای رنگ شدن، رنگارنگ شدن رنگ برنگ گشتن، رنگارنگی، جمع تلونات
فرهنگ لغت هوشیار
تلون
- تلون
- حاجت. (منتهی الارب) (آنندراج). حاجت ودرنگی و دیری. (ناظم الاطباء). رجوع به تلونه شود
لغت نامه دهخدا