معنی تغوط تغوط (تَءْ) حدث کردن. (تاج المصادر بیهقی). در مغاکی رفتن قضای حاجت را و غایط کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : قضی الحاجهکابدی و احدث، یقال: تغوط و بال. (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا