جدول جو
جدول جو

معنی تضاعیف - جستجوی لغت در جدول جو

تضاعیف
جمع ضعیف، دو چندان ها، ناتوان گشته ها جمع تضعیف
تصویری از تضاعیف
تصویر تضاعیف
فرهنگ لغت هوشیار
تضاعیف
مندرجات، اثنای چیزی
تصویری از تضاعیف
تصویر تضاعیف
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تضعیف
تصویر تضعیف
سست و ناتوان پنداشتن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضاعف
تصویر تضاعف
دو چندی دو چندان شدن دو برابر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضاعف
تصویر تضاعف
دوبرابر شدن چیزی، دوچندان شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تضعیف
تصویر تضعیف
ضعیف کردن، سست و ناتوان کردن، دوبرابر کردن، دوچندان کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تضعیف
تصویر تضعیف
((تَ))
دو برابر کردن، ضعیف کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تضاعف
تصویر تضاعف
((تَ عُ))
دو چندان شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترادیف
تصویر ترادیف
قرینه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصاریف
تصویر تصاریف
اوامر خود سرانه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع تصنیف، دسته دسته ها، گرد آمده ها، فراهم آمده ها، ترانه ها جمع تصنیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضاریس
تصویر تضاریس
دندانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکالیف
تصویر تکالیف
دشواریها و سختیها و آزمایشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجافیف
تصویر تجافیف
جمع تجفاف، بر گستوان ها خفتان ها جمع تجفاف
فرهنگ لغت هوشیار
جمع تجویف، لاها، کاواک ها، گاباره ها (گاباره غار) گریستک ها جمع تجویف -. 1 لاها، کاواکها مناره ها، جوفها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضاریس
تصویر تضاریس
تضریس ها، دندانه ها، جمع واژۀ تضریس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجافیف
تصویر تجافیف
تجفاف ها، خفتان ها، جمع واژۀ تجفاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجاویف
تصویر تجاویف
تجویف ها، جوف و درون چیزی ها، جمع واژۀ تجویف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصانیف
تصویر تصانیف
تصنیف ها، نوشتن کتاب و مرتب کردن آن ها، کتاب ها، شعر گفتن ها، جمع واژۀ تصنیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکالیف
تصویر تکالیف
تکلیف ها، کارهای دشوار به عهدۀ کسی گذاشتن، جمع واژۀ تکلیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تصاریف
تصویر تصاریف
پیشامدها و حوادث روزگار، گردش ها و انقلابات زمانه، نوائب دهر، تصاریف الدهر
فرهنگ فارسی عمید
بافت مقاوم و لاستیک مانند و قابل انعطاف برنگ سفید یا سفید مایل به زرد که در برخی اندامها از قبیل غضروفهای حنجره و قضبه الریه و لاله گوش و مفاصل موجود است. در جنین پستانداران نیز از قبیل تشکیل استخوان ها به جای استخوان بافت غضروفی وجود دارد. غضروف در آب جوش حل می شود و محلولی ژله مانند به وجود می آورد که ماده پروتیدی غضروف موسوم به کندرین در آن حل شده است بافت غضروفی. یاغضروفی خنجری. زایده خنجری استخوان جناغ را گویند که در انتهای تحتانی این استخوان قرار دارد و از جنس بافت غضروفی است زایده خنجری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متضاعف
تصویر متضاعف
دو چند دو چندان دو چندان شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصانیف
تصویر تصانیف
((تَ))
جمع تصنیف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تصاریف
تصویر تصاریف
((تَ))
جمع تصریف، پیشامدها، حوادث زمانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تضاریس
تصویر تضاریس
((تَ))
جمع تضریس. چیزهای دندانه دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکالیف
تصویر تکالیف
((تَ))
جمع تکلفه، کارهای سخت، مشقت ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متضاعف
تصویر متضاعف
((مُ تَ عِ))
دو چندان شونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متضاعف
تصویر متضاعف
دوبرابر، دو چندان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تداعی
تصویر تداعی
بیاد آوردن، یاد آوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تالیف
تصویر تالیف
گردآوری، نوشته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مضاعف
تصویر مضاعف
دو برابر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رضاعی
تصویر رضاعی
همشیر، برادر و خواهر رضاعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تداعی
تصویر تداعی
پیش آمدن دشمن، ویران گردیدن دیوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تضییف
تصویر تضییف
مهمان داشتن مهمانی دادن
فرهنگ لغت هوشیار