- تشتخوان
- تشت و سینی غذا، خوانی که بر آن طعام چینند
معنی تشتخوان - جستجوی لغت در جدول جو
- تشتخوان ((تَ خا))
- تشت و سینی غذا، خوانی که بر آن طعام چینند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جسم جامدی که اسکلت آدمی را تشکیل میدهد
شتربان ساربان
اطاقی که تشت وآفتابه درآن گذارند، اطاق خواب، جامه خواب از توشک و لحاف و نهالی و مانندآن، مبرز مستراح
هر بنایی که برای استحکام بنای دیگر بدو پیوندد شمع شمعک پشتییبان پشتیوان، چوبی که پشت در افکنند تا باز نشود، تکیه گاه، معین یاور مددکار حامی
اشتربان، نگهبان شتر، ساربان، ساروان
تخت چوبی یا فلزی که روی آن می خوابند
هر یک از قسمت های سختی که اسکلت مهره داران را تشکیل می دهد، عظم، سخوٰان، ستخوٰان،
کنایه از قدرت، محکمی، هسته،برای مثال گه از نطفه ای نیک بختی دهی / گه از استخوانی درختی دهی (نظامی۵ - ۷۴۴) ، چو خرما به شیرینی اندوده پوست / چو بازش کنی استخوانی در اوست (سعدی۱ - ۳۸)
استخوان شرمگاهی (عانه): استخوان شرمگاه که جلو استخوان لگن قرار دارد
استخوان لامی: استخوانی به شکل «ل» که در ناحیۀ گردن در بالای حنجره قرار دارد
کنایه از قدرت، محکمی، هسته،
استخوان شرمگاهی (عانه): استخوان شرمگاه که جلو استخوان لگن قرار دارد
استخوان لامی: استخوانی به شکل «ل» که در ناحیۀ گردن در بالای حنجره قرار دارد
پشتیبان، پشت وپناه، حمایت کننده، حامی، یاری دهنده
هفت منزل هفت مرحله، مجموعه پیشامدهایی که درهفت منزل برای پهلوانانی مانند رستم واسفندیار رخ داده. توضیح معمولااین کلمه را بصورت (هفتخوان) نویسند وبعضی وجه تسمیه صورت اخیر را آن دانسته اند که رستم واسفندیار بعد از هرکامیابی خوانی ازاغذیه لذیذ میگستردند ولی این وجه صحیح نمی نماید وبنظرمیرسد که صحیح در (هفت خان) باشدبمعنی هفت منزل ومرحله. درترجمه عربی شاهنامه از بنداری نیز (هفتخان) آمده
((اُ تُ خا))
فرهنگ فارسی معین
ماده سختی است که در ساختمان بدن مهره داران به کار رفته است و محل اتکای عضلات و مخاط ها ودیگر قسمت های نرم بدن است.استخوان های بدن انسان و دیگر استخوان داران به دو دسته دراز و پهن تقسیم می شوند. در وسط استخوان ماده نرمی قرا
((تَ نَ یا نِ))
فرهنگ فارسی معین
اطاقی که تشت و آفتابه در آن گذارند، اطاق خواب، جامه خواب از توشک و لحاف و نهالی و مانند آن، مبرز، مستراح
شکوفه ها
استخوان
هر بنایی که برای استحکام بنای دیگر بدو پیوندد شمع شمعک پشتییبان پشتیوان، چوبی که پشت در افکنند تا باز نشود، تکیه گاه، معین یاور مددکار حامی
نگهبان شتر راننده شتران ساربان
پشتیبان، پشت وپناه، تکیه گاه
شتربان، نگهبان شتر، رانندۀ شتران، ساربان
استخوٰان، هر یک از قسمت های سختی که اسکلت مهره داران را تشکیل می دهد، عظم، سخوٰان