- تریکه
- تخم مرغان، زن ناشوی، مرغ ناچریده
معنی تریکه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تخت پادشاهی، سریر
تخت، تخت فرمانروایی
منفجره
ارث و میراث و ترکه
راه ناهموار و پست و بلند
نوعی خوراکی است که عبارت است از اینکه نان تنوری نیم پخته را ریزه ریزه کرده با فلفل و زنجبیل و زیره و سیاه دانه نیم کوفته و سبزیهای ریزه کرده در تغاری کنند و سرکه و دوشاب بر بالای آن ریزند و مشت زنند تا خنب خمیر شود و در آفتاب نهند و تا 40 روز هر روز سرکه و دوشاب ریزند و بر هم زنند و رد آفتاب نهند تا بقوام آید. سپس از آن قرصها سازند و خشک کنند
لباس بافته شده
تراشه
استخوان سینه
ابزار نانوائی
تخت، به ویژه تخت سلطنت
نفس، طبیعت، خلق، خوی، سرشت
راه پشته پشته، راه ناهموار، پست و بلند
نوعی پارچۀ کشباف از جنس پشم و الیاف مصنوعی، لباس که از این پارچه تهیه شده باشد
هر چیز خرده ریزه، مثل ریزۀ کاغذ، ریزۀ چوب و مانند آن، تراشه
طبیعت و خوی
((تَ نِ))
فرهنگ فارسی معین
نوعی خوراک ساخته شده از گندم و شیر که آن را پخته به شکل گلوله در می آورند و خشک کرده برای زمستان نگه می دارند، ترخوانه
هر خوراک آبدار که نان در آن تر و تریت شود مانند آبگوشت و اشکنه، ترخوانه
خشکه خوشه خوشه ای که دانه های آن را کنده یا خورده باشند
آنچه مال و متاع از مرده بماند
هر چیز متروک، وامانده، میراث
شاخۀ باریک و دراز که تازه از درخت بریده باشند