معنی تیکه - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تیکه
تیله
- تیله
- خرده سفال، سفال خرد شده گلوله کوچک سنگی با بلوری که اطفال با آن بازی می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تیغه
- تیغه
- هر ابزار باریک و دراز که از آهن یا پولاد درست کنند و لبه آن تیز باشد
فرهنگ لغت هوشیار