کنایه از خودداری کردن، شانه خالی کردن، زیر بار نرفتن، به روی خود نیاوردن صبر و شکیب و خاموشی گزیدن، برای مثال چو گردن کشد خصم گردن زنم / چو در دشمنی تن زند تن زنم (نظامی۵ - ۸۶۸)، بر دل و دستت همه خاری بزن / تن مزن و دست به کاری بزن (نظامی۱ - ۵۱)، تن زن ای ناصح پرگو که دل بازیگوش / جز به هنگامۀ طفلانه نگیرد آرام (صائب - ۱۰۸۰)
کنایه از خودداری کردن، شانه خالی کردن، زیر بار نرفتن، به روی خود نیاوردن صبر و شکیب و خاموشی گزیدن، برای مِثال چو گردن کشد خصم گردن زنم / چو در دشمنی تن زند تن زنم (نظامی۵ - ۸۶۸)، بر دل و دستت همه خاری بزن / تن مزن و دست به کاری بزن (نظامی۱ - ۵۱)، تن زن ای ناصح پرگو که دل بازیگوش / جز به هنگامۀ طفلانه نگیرد آرام (صائب - ۱۰۸۰)
سخنان درشت و زیرلبی گفتن از سر خشم و به حالت اعتراض، املای دیگر واژۀ غر زدن، غرغر کردن، قرقر کردن فریب دادن زن یا دختری و او را با خود بردن برای عمل نامشروع
سخنان درشت و زیرلبی گفتن از سر خشم و به حالت اعتراض، املایِ دیگر واژۀ غُر زدن، غُرغُر کردن، قُرقُر کردن فریب دادن زن یا دختری و او را با خود بردن برای عمل نامشروع
دیهی از دهستان مشک آباد است که در بخش فرمهین شهرستان اراک و 38 هزارگزی جنوب فرمهین قرار دارد. دشتی سردسیر است و 778 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غله و ارزن و چغندر قند وبنشن و انگور و لبنیات است. شغل مردم آنجا زراعت و گله داری است و صنایع دستی آنان قالی بافی است راه شوسه به اراک دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دیهی از دهستان مشک آباد است که در بخش فرمهین شهرستان اراک و 38 هزارگزی جنوب فرمهین قرار دارد. دشتی سردسیر است و 778 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غله و ارزن و چغندر قند وبنشن و انگور و لبنیات است. شغل مردم آنجا زراعت و گله داری است و صنایع دستی آنان قالی بافی است راه شوسه به اراک دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
بریدن سر گردن زدن، ناگاه به محلی وارد شدن، سر بر آوردن گیاه از خاک، طلوع کردن آفتاب، رسیدگی کردن وارسی کردن، باز دید کردن کسی یا محلی، رفتن و خبر گرفتن از کسی
بریدن سر گردن زدن، ناگاه به محلی وارد شدن، سر بر آوردن گیاه از خاک، طلوع کردن آفتاب، رسیدگی کردن وارسی کردن، باز دید کردن کسی یا محلی، رفتن و خبر گرفتن از کسی