معنی تن زدن
- تن زدن
- کنایه از خودداری کردن، شانه خالی کردن، زیر بار نرفتن، به روی خود نیاوردن
صبر و شکیب و خاموشی گزیدن،برای مثال چو گردن کشد خصم گردن زنم / چو در دشمنی تن زند تن زنم (نظامی۵ - ۸۶۸) ، بر دل و دستت همه خاری بزن / تن مزن و دست به کاری بزن(نظامی۱ - ۵۱) ، تن زن ای ناصح پرگو که دل بازیگوش / جز به هنگامۀ طفلانه نگیرد آرام(صائب - ۱۰۸۰)
