زینت دادن، زیور کردن، خوش نما گردانیدن، برای مثال چنین تا بیامد مه فوردین / بیاراست گلبرگ روی زمین (فردوسی - ۸/۲۳۷)، آرایش کردن نظم و ترتیب دادن، چیدن گستردن، راست کردن فراهم کردن، آماده کردن
زینت دادن، زیور کردن، خوش نما گردانیدن، برای مِثال چنین تا بیامد مه فوردین / بیاراست گلبرگ روی زمین (فردوسی - ۸/۲۳۷)، آرایش کردن نظم و ترتیب دادن، چیدن گستردن، راست کردن فراهم کردن، آماده کردن
شهری است در ایتالیا که 63000 تن سکنه دارد. در قرن 16 میلادی اصلاحات و برقراری انضباطهای جالبی در مذهب کاتولیک در این شهر پی ریزی گردید ترنت. رودی به انگلستان که با اوز می پیوندد وهامبر را تشکیل می دهد
شهری است در ایتالیا که 63000 تن سکنه دارد. در قرن 16 میلادی اصلاحات و برقراری انضباطهای جالبی در مذهب کاتولیک در این شهر پی ریزی گردید ترِنْت. رودی به انگلستان که با اوز می پیوندد وهامبر را تشکیل می دهد
شتابی بسیار کردن. (ناظم الاطباء) (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 301 الف) : اگر نیاز وفا میکنند از آن خونی بقتل عاشق نالان تراختن گیرد. ابوالمعالی (ازشعوری ایضاً)
شتابی بسیار کردن. (ناظم الاطباء) (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 301 الف) : اگر نیاز وفا میکنند از آن خونی بقتل عاشق نالان تراختن گیرد. ابوالمعالی (ازشعوری ایضاً)
زینت دادن، زیور کردن، نظم دادن، آماده کردن، قصد کردن، مجهّز کردن (سپاه)، هماهنگ کردن (موسیقی)، غنی کردن، بی نیاز کردن، گماشتن، مأمور کردن، منقش کردن، آباد کردن، معمور کردن
زینت دادن، زیور کردن، نظم دادن، آماده کردن، قصد کردن، مجهّز کردن (سپاه)، هماهنگ کردن (موسیقی)، غنی کردن، بی نیاز کردن، گماشتن، مأمور کردن، منقش کردن، آباد کردن، معمور کردن