جدول جو
جدول جو

معنی تجاوب - جستجوی لغت در جدول جو

تجاوب
پاسخ دادن به پرسش یکدیگر
تصویری از تجاوب
تصویر تجاوب
فرهنگ فارسی عمید
تجاوب
(اِ تِ)
یکدیگر را جواب دادن. (زوزنی). تحاور. (زوزنی) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). با یکدیگر جواب دادن. (دهار). جواب گفتن بعضی مر بعض را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : و از آن وقت باز، دواعی ادبار تجاوب نمود و قوافل حرمان و خذلان تناوب کرد. (جهانگشای جوینی) ، تناسق. نظم: کلام فلان متناسب متجاوب و لایتجاوب اول کلامک و آخره. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تجاوب
بیکدیگر جواب گفتن
تصویری از تجاوب
تصویر تجاوب
فرهنگ لغت هوشیار
تجاوب
((تَ وُ))
جواب گفتن
تصویری از تجاوب
تصویر تجاوب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تجارب
تصویر تجارب
تجربه، آگاهی یا مهارتی که فرد در طول زندگی به دست می آورد، آزمودن، آزمایش، معاینۀ پزشکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجانب
تصویر تجانب
دور شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجاذب
تصویر تجاذب
از یکدیگر جذب کردن، یکدیگر را کشیدن، هر کدام به سوی خود کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تجاوز
تصویر تجاوز
حملۀ نظامی یک یا چند کشور به یک یا چند کشور دیگر، آسیب رساندن یا از میان بردن حقوق دیگران، خارج شدن از اندازه، گذشت، بخشش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تناوب
تصویر تناوب
به نوبت و با فاصلۀ معین کاری انجام دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تثاوب
تصویر تثاوب
خمیازه کشیدن، دهان دره
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ وِ)
جواب گوینده بعض مر بعض را. (آنندراج). پاسخ دهنده مر یکدیگر را. (ناظم الاطباء). و رجوع به تجاوب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تجانب
تصویر تجانب
دور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاوب
تصویر مجاوب
همپاسخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجاور
تصویر تجاور
همسایگی، همسایه بودن با یکدیگر همسایگی کردن، همسایگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجاوز
تصویر تجاوز
همسایگی کردن عفو کردن گناه کسی، تعدی، ستم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجواب
تصویر تجواب
رهنور دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
فاژیدن (فاژه دهن دره خمیازه) دهن دره کردن -1 دهن دره کردن خمیازه کشیدن، دهن دره خمیازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجاذب
تصویر تجاذب
یکدیگر را کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجارب
تصویر تجارب
جمع تجربه، آزمون ها ویجستان جمع تجربه آزمایشها آزمونها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناوب
تصویر تناوب
با هم نوبت گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناوب
تصویر تناوب
((تَ وُ))
به نوبت کاری را انجام دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تثاوب
تصویر تثاوب
((تَ وُ))
دهن دره کردن، خمیازه کشیدن، دهن دره، خمیازه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجاذب
تصویر تجاذب
((تَ ذُ))
کشیده شدن از دو سر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجارب
تصویر تجارب
((تَ رِ))
جمع تجربه، آزمایش ها، آزمون ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجانب
تصویر تجانب
((تَ نُ))
دوری جستن، دور شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجاور
تصویر تجاور
((تَ وَ))
همسایه و مجاور بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجاوز
تصویر تجاوز
((تَ وُ))
درگذاشتن، فراگذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجاوز
تصویر تجاوز
چنگ اندازی، دست درازی، تازش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تناوب
تصویر تناوب
Alternation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تناوب
تصویر تناوب
чередование
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تناوب
تصویر تناوب
Abwechslung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تناوب
تصویر تناوب
чергування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تناوب
تصویر تناوب
naprzemienność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تناوب
تصویر تناوب
交替
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تناوب
تصویر تناوب
alternância
دیکشنری فارسی به پرتغالی