- بَصَرِيّ
- بصری، نوری
معنی بَصَرِيّ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کاخ مانند، کوتاه
مد روز، مدرن
منحصر به فرد، انحصاری
اقیانوسی، دریایی، مربوط به دریا
نظریّاتی، نظری، بازنگری، نظریّه پرداز
پولک دار، پوسته دار
کفرآمیز، توهین آمیز
انسانی، انسان
جادویی، سحر و جادو
بدخلق، عصبی، دمدمی
مغزی، جزیره ای
سنگی، سنگ، سنگریزه ای، سنگ نگاری
بربر، وحشیانه
شهری، کشور من
بصری طور، بصری