- بَرِّيّ
- وحشی
معنی بَرِّيّ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
الزامی، فرضی
شرطی، پلیس
محرمانه، راز، پنهانی
قابل مشاهده، بصری
دور ریخته شده، هدف
تکنسین، فنّی
شرکتی، مشرک
صورتی، گلگون
صمیمی، دوستانه
درخشان، زرق و برق دار
درخشش
بی ضرر، بی گناه، سادگی
شرقی، شرق
سرد، پاپیروس
اقیانوسی، دریایی، مربوط به دریا
زمینی، وحشی، وحشیانه
زمینی
موئی قهوه ای، قهوه ای
میانه، بشین
شکمی، نشسته
بومی، صرفاً
گریه کنان، گریه کردن
باغبان، ناسپاس
قانونی، اساسنامه
حرفی، کلمه به کلمه
جنگ طلب، نظامی
هوایی
به طور دوزیستی، از طریق دریا و خشکی