- بوزنینه
- بوزینه
معنی بوزنینه - جستجوی لغت در جدول جو
- بوزنینه
- بوزینه، نوعی میمون کوچک دم دار با ران های بی مو و سرخ رنگ که در آسیا و افریقا زیست می کند، انتر، بوزنه، پوزینه، پهنانه، مهنانه، کبی، کپی، گپی، قرد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مراد میمون است
نوعی میمون کوچک دم دار با ران های بی مو و سرخ رنگ که در آسیا و افریقا زیست می کند، انتر، بوزنه، بوزنینه، پوزینه، پهنانه، مهنانه، کبی، کپی، گپی، قرد
منسوب به روغن روغن دار، نان روغنی
بوزینه
خوراک روزانه: رزق روزیانه روزرینه، توشه، نسیب قسمت حظ
دوزنه، سوزن، نیش حشرات گزنده
حلوایی که با مغز گردو یا بادام درست کنند
بوزینه، نوعی میمون کوچک دم دار با ران های بی مو و سرخ رنگ که در آسیا و افریقا زیست می کند، انتر، بوزنه، بوزنینه، پهنانه، مهنانه، کبی، کپی، گپی، قرد
جوزینه، حلوایی که با مغز گردو یا بادام درست کنند
روزی، رزق و خوراک هرروزه، غذای روزانه، توشه، نصیب، قسمت
نوعی شیرینی که با مغز بادام و پسته، گلاب و شکر درست می کنند، باقلوا
حلوایی که از مغز گردو سازند حلوای گوز چهار مغز: شربتی نیست بی گلو گیری هیچ گوزینه نیست بی سیری. (راحه الصدور)
حلوایی است که از شکر (یا عسل) ومغز بادام نرم کوبیده ومخلوط به گلاب می سازند. این خمیر را در میان ورقه های بسیار نازکی از نان مانند لواش (و حتی از آن نیز نازکتر) می پیچند وبقطعه های کوچک می برند و در ظرفی بصف در کنار هم مرتب می کنند وشربتی از شهد و شیره تازه آمیخته به گلاب می جوشانند و برآن می ریزند. آخر الامر مقداری مغز پسته خر کرده و کوبیده بر روی آن می پراکنند
کپیک کپی سنبالو بهنانه بوزینه
آنچه که در خور و مناسب زن باشد
بوزینه، نوعی میمون کوچک دم دار با ران های بی مو و سرخ رنگ که در آسیا و افریقا زیست می کند، انتر، بوزنینه، پوزینه، پهنانه، مهنانه، کبی، کپی، گپی، قرد
زن، مقابل مرد، انسان ماده، مقابل شوهر، جفت مرد، زوجه