بیزانطه. بیزانس. قسطنطنیه. استانبول. رجوع به بوزنطا شود. (فرهنگ فارسی معین) ، باغ، مجاز است. (آنندراج). مطلق باغ. (فرهنگ فارسی معین) : درودت فرستاد و نامه نوشت یکی نامه چون بوستان بهشت. فردوسی. که در بوستانش همیشه گل است به کوه اندرون لاله و سنبل است. فردوسی. رجوع به بستان شود، باغ میوه. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به بستان شود، یکی از دستگاههای موسیقی قدیم ایران که صاحب درهالتاج آنرا جزو ادوار ملایم موسیقی ایران آورده است. (فرهنگ فارسی معین)