جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با روزینه

روزینه

روزینه
خوراک روزانه: رزق روزیانه روزرینه، توشه، نسیب قسمت حظ
روزینه
فرهنگ لغت هوشیار

روزینه

روزینه
روزی، رزق و خوراک هرروزه، غذای روزانه، توشه، نصیب، قسمت
روزینه
فرهنگ فارسی عمید

روزینه

روزینه
بهره و حصۀ هرروزه. (ناظم الاطباء). روزی. (فرهنگ فارسی معین)، آنچه از نقد و جنس که هر روزه بشخص میرسد، معاش یومیه، جیره ای که هرروزه به مستحقین دهند. (ناظم الاطباء)، روزگار. زمان. دوران: آن روزینه شهر (بخارا) همانقدر بود که شهرستان است. (تاریخ بخارای نرشخی)
لغت نامه دهخدا

رازینه

رازینه
پلکان، راهرو اطاق یا پشت بام که دارای چند پله باشد، شیب
رازینه
فرهنگ لغت هوشیار