تابش و طراوت رخسار و آبرو. (برهان) (ناظم الاطباء) (از جهانگیری) (انجمن آرا). طراوت رخسار و آب روی. (از آنندراج). تابش روی باشد. (سروری). طراوت رخسار و آب رو. (رشیدی) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ نظام). تاب روی. (شرفنامۀ منیری). آب و رنگ رخسار. تر و تازگی رخسار.
تابش و طراوت رخسار و آبرو. (برهان) (ناظم الاطباء) (از جهانگیری) (انجمن آرا). طراوت رخسار و آب روی. (از آنندراج). تابش روی باشد. (سروری). طراوت رخسار و آب رو. (رشیدی) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ نظام). تاب روی. (شرفنامۀ منیری). آب و رنگ رخسار. تر و تازگی رخسار.
در هم کشیده شدن، ترنجیده شدن، کشیده شدن اعضای بدن، ترنجیدگی، در پزشکی انقباضات غیر ارادی عضلات که ناشی از تحریکات غیرعادی مغز است و گاه باعث بیهوشی می شود
در هم کشیده شدن، ترنجیده شدن، کشیده شدن اعضای بدن، ترنجیدگی، در پزشکی انقباضات غیر ارادی عضلات که ناشی از تحریکات غیرعادی مغز است و گاه باعث بیهوشی می شود
دانه ای سفید رنگ، از خانوادۀ غلات و سرشار از نشاسته که به صورت پخته خورده می شود، گیاه یک سالۀ این دانه با برگ های باریک که در نواحی مرطوب می روید، ارز، برنگ، کرنج، گرنج آلیاژی زرد رنگ و مرکب از مس و روی که برای ساختن سماور یا کفۀ ترازو و سینی به کار می رود، پرنگ برنج چمپا: نوعی برنج نامرغوب با نشاستۀ زیاد برنج دم سیاه: نوعی برنج بلند که دم شالی آن سیاه است برنج صدری: نوعی برنج دانه بلند برنج کابلی: برنگ کابلی، در علم زیست شناسی گیاهی با شاخه های دراز، برگ های بیضی، گل های سفید خوشه ای و میوه ای قرمز و تندمزه که مصرف دارویی دارد برنگ کابلی: برنج کابلی، در علم زیست شناسی گیاهی با شاخه های دراز، برگ های بیضی، گل های سفید خوشه ای و میوه ای قرمز و تندمزه که مصرف دارویی دارد برنج گرده: نوعی برنج با دانه های کوتاه و گرد
دانه ای سفید رنگ، از خانوادۀ غلات و سرشار از نشاسته که به صورت پخته خورده می شود، گیاه یک سالۀ این دانه با برگ های باریک که در نواحی مرطوب می روید، اَرُز، بِرِنگ، کُرَنج، گُرَنج آلیاژی زرد رنگ و مرکب از مس و روی که برای ساختن سماور یا کفۀ ترازو و سینی به کار می رود، پرنگ بِرِنج چمپا: نوعی برنج نامرغوب با نشاستۀ زیاد بِرِنج دم سیاه: نوعی برنج بلند که دُم شالی آن سیاه است بِرِنج صدری: نوعی برنج دانه بلند بِرِنج کابلی: برنگ کابلی، در علم زیست شناسی گیاهی با شاخه های دراز، برگ های بیضی، گل های سفید خوشه ای و میوه ای قرمز و تندمزه که مصرف دارویی دارد برنگ کابلی: بِرِنج کابلی، در علم زیست شناسی گیاهی با شاخه های دراز، برگ های بیضی، گل های سفید خوشه ای و میوه ای قرمز و تندمزه که مصرف دارویی دارد بِرِنج گِرده: نوعی برنج با دانه های کوتاه و گرد
معرب پرنگ که به هندی پتیل گویند و آن مس و جست (؟) ممزوج باشد. (غیاث). به تازی آنرا ارزیز نامند، و ترجمه ’شبله’ که به هندی کافسه و بتیل گویند. (شرفنامۀ منیری). شبه. (بحر الجواهر). ترکیبی از بعض فلزات برنگ زرد که ازآن سماور و آفتابه لگن و جز آن کنند. (یادداشت دهخدا). آلیاژی از مس و قلع و روی (به نسبت 67 قسمت مس و23 قسمت روی) و گاهی سرب، و از آن ابزارهای مختلف مانند سماور و سینی و غیره سازند. (فرهنگ فارسی معین). در اغلب جاهای کتاب مقدس برنج مذکور است و بلاشک قصد از مس می باشد چونکه برنج ترکیبی است از مس و روی ودر قدیم الایام اطلاعی از این ترکیب نداشتند، هرچند که معرفت تام و تمامی در قدیم درباره برونز که ترکیبی از مس و حلبی است بهم رسانیده از آن اسلحه و زینت آلات می ساختند. برنج برای صافیها، اسلحه، پول، و آلات موسیقی بکار میرود. (از قاموس کتاب مقدس) : زر مغشوش کم بهاست برنج زعفران مزور است زریر. ناصرخسرو. تاخوی تو این است اگر گوهر سرخی نزدیک خردمند زراندود برنجی. ناصرخسرو. (عطارد دلالت کندبر) پیروزه و برنج و آنچه بر وی کتابت زده بود... چون دینار و درم. (التفهیم). (مشتری دلالت دارد بر) ارزیز و قلعی و سپید روی و برنج نیک. (التفهیم). - برنج زرد، برنج زردرنگ: از دمشق برنج زرد خیزد. (حدود العالم)
معرب پرنگ که به هندی پتیل گویند و آن مس و جست (؟) ممزوج باشد. (غیاث). به تازی آنرا اَرزیز نامند، و ترجمه ’شبله’ که به هندی کافسه و بتیل گویند. (شرفنامۀ منیری). شَبَه. (بحر الجواهر). ترکیبی از بعض فلزات برنگ زرد که ازآن سماور و آفتابه لگن و جز آن کنند. (یادداشت دهخدا). آلیاژی از مس و قلع و روی (به نسبت 67 قسمت مس و23 قسمت روی) و گاهی سرب، و از آن ابزارهای مختلف مانند سماور و سینی و غیره سازند. (فرهنگ فارسی معین). در اغلب جاهای کتاب مقدس برنج مذکور است و بلاشک قصد از مس می باشد چونکه برنج ترکیبی است از مس و روی ودر قدیم الایام اطلاعی از این ترکیب نداشتند، هرچند که معرفت تام و تمامی در قدیم درباره برونز که ترکیبی از مس و حلبی است بهم رسانیده از آن اسلحه و زینت آلات می ساختند. برنج برای صافیها، اسلحه، پول، و آلات موسیقی بکار میرود. (از قاموس کتاب مقدس) : زر مغشوش کم بهاست برنج زعفران مزور است زریر. ناصرخسرو. تاخوی تو این است اگر گوهر سرخی نزدیک خردمند زراندود برنجی. ناصرخسرو. (عطارد دلالت کندبر) پیروزه و برنج و آنچه بر وی کتابت زده بود... چون دینار و درم. (التفهیم). (مشتری دلالت دارد بر) ارزیز و قلعی و سپید روی و برنج نیک. (التفهیم). - برنج زرد، برنج زردرنگ: از دمشق برنج زرد خیزد. (حدود العالم)
صورت امر از بتنجیدن که در برخی مآخذ به معنای مصدری گرفته شده است. فشار و فشردگی است و مرادف افشردن و فشردن. (برهان قاطع) (از شعوری ج 1 ورق 154) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : مهر مفکن برین سرای سپنج کاین جهان پاک بازی و نیرنج نیک او را فسانه واری شو بد او را کمرت سخت بتنج. رودکی
صورت امر از بتنجیدن که در برخی مآخذ به معنای مصدری گرفته شده است. فشار و فشردگی است و مرادف افشردن و فشردن. (برهان قاطع) (از شعوری ج 1 ورق 154) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : مهر مفکن برین سرای سپنج کاین جهان پاک بازی و نیرنج نیک او را فسانه واری شو بد او را کمرت سخت بتنج. رودکی
پشنجه. افزاری باشد که جولاهکان بدان آهار بر تانه مالند و آن دستۀ گیاهی بود که مانندجاروب برهم بسته باشند. (برهان) (از جهانگیری) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ نظام). دست افزار جولاهان که بدان آهار بر تار کشند. (انجمن آرا) (آنندراج). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 196 و 209 و پشنجه شود: بشنجه روی و ازرق چشم و اشقر سر او را خم گل نی خم زر. نظامی (از آنندراج) (از فرهنگ نظام). تار و پود مراد من نشود تافته بی بشنجۀ لطفت. قریعالدهر (از فرهنگ نظام) (از انجمن آرا) (آنندراج). ، بدخلق بودن. (ناظم الاطباء) ، بدطبیعت بودن. (ناظم الاطباء)
پشنجه. افزاری باشد که جولاهکان بدان آهار بر تانه مالند و آن دستۀ گیاهی بود که مانندجاروب برهم بسته باشند. (برهان) (از جهانگیری) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ نظام). دست افزار جولاهان که بدان آهار بر تار کشند. (انجمن آرا) (آنندراج). و رجوع به شعوری ج 1 ورق 196 و 209 و پشنجه شود: بشنجه روی و ازرق چشم و اشقر سر او را خم گل نی خم زر. نظامی (از آنندراج) (از فرهنگ نظام). تار و پود مراد من نشود تافته بی بشنجۀ لطفت. قریعالدهر (از فرهنگ نظام) (از انجمن آرا) (آنندراج). ، بدخلق بودن. (ناظم الاطباء) ، بدطبیعت بودن. (ناظم الاطباء)
گیاهی یک ساله که در جاهای گرم و مرطوب می روید، دانه آن یکی از غذاهای اصلی می باشد و انواع مختلف دارد، استخوانی، بی نام، طارم، دم سیاه، چمپا، صدری و غیره
گیاهی یک ساله که در جاهای گرم و مرطوب می روید، دانه آن یکی از غذاهای اصلی می باشد و انواع مختلف دارد، استخوانی، بی نام، طارم، دم سیاه، چمپا، صدری و غیره