معرب پرنگ که به هندی پتیل گویند و آن مس و جست (؟) ممزوج باشد. (غیاث). به تازی آنرا ارزیز نامند، و ترجمه ’شبله’ که به هندی کافسه و بتیل گویند. (شرفنامۀ منیری). شبه. (بحر الجواهر). ترکیبی از بعض فلزات برنگ زرد که ازآن سماور و آفتابه لگن و جز آن کنند. (یادداشت دهخدا). آلیاژی از مس و قلع و روی (به نسبت 67 قسمت مس و23 قسمت روی) و گاهی سرب، و از آن ابزارهای مختلف مانند سماور و سینی و غیره سازند. (فرهنگ فارسی معین). در اغلب جاهای کتاب مقدس برنج مذکور است و بلاشک قصد از مس می باشد چونکه برنج ترکیبی است از مس و روی ودر قدیم الایام اطلاعی از این ترکیب نداشتند، هرچند که معرفت تام و تمامی در قدیم درباره برونز که ترکیبی از مس و حلبی است بهم رسانیده از آن اسلحه و زینت آلات می ساختند. برنج برای صافیها، اسلحه، پول، و آلات موسیقی بکار میرود. (از قاموس کتاب مقدس) : زر مغشوش کم بهاست برنج زعفران مزور است زریر. ناصرخسرو. تاخوی تو این است اگر گوهر سرخی نزدیک خردمند زراندود برنجی. ناصرخسرو. (عطارد دلالت کندبر) پیروزه و برنج و آنچه بر وی کتابت زده بود... چون دینار و درم. (التفهیم). (مشتری دلالت دارد بر) ارزیز و قلعی و سپید روی و برنج نیک. (التفهیم). - برنج زرد، برنج زردرنگ: از دمشق برنج زرد خیزد. (حدود العالم)