معنی مشنج - فرهنگ فارسی معین
معنی مشنج
- مشنج((مِ شَ))
- مشنگ، مگس سبز رنگی که روی گوشت می نشیند و از آن تغذیه می کند
تصویر مشنج
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مشنج
مشنج
- مشنج
- مگس سبز رنگی که روی گوشت می نشیند و از آن تغذیه می کند. دزد راهزن، خل ابله
فرهنگ لغت هوشیار
مشنج
- مشنج
- مگسی باشد سبزرنگ که چون بر گوشت نشیند گوشت را گَنده کند و کرم در آن افتد. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری). مگس سبزرنگ که بر گوشت نشیند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مشنج
- مشنج
- نوعی از غله باشد که آن را به هندی کلاو و کراو گویند. (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (آنندراج) (جهانگیری). نوعی از غله. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا