جدول جو
جدول جو

معنی بشنج

بشنج((بِ شَ))
کک و مک، خشکی و لکه ای که روی صورت انسان پیدا شود، بسنج
تصویری از بشنج
تصویر بشنج
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بشنج

بشنج

بشنج
تابش و طراوت رخسار و آبرو. (برهان) (ناظم الاطباء) (از جهانگیری) (انجمن آرا). طراوت رخسار و آب روی. (از آنندراج). تابش روی باشد. (سروری). طراوت رخسار و آب رو. (رشیدی) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ نظام). تاب روی. (شرفنامۀ منیری). آب و رنگ رخسار. تر و تازگی رخسار.
لغت نامه دهخدا

برنج

برنج
آلیاژی است از مس و روی، رنگ آن زرد است، و دانه ای استاز نوع غلات شبیه گندم
فرهنگ لغت هوشیار