جدول جو
جدول جو

معنی بزرکار - جستجوی لغت در جدول جو

بزرکار
برزیگر کشاورز زارع
تصویری از بزرکار
تصویر بزرکار
فرهنگ لغت هوشیار
بزرکار
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
تصویری از بزرکار
تصویر بزرکار
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بزهکار
تصویر بزهکار
مجرم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برزکار
تصویر برزکار
کشاورز، برزگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برزکار
تصویر برزکار
((بَ))
کشاورز، برزیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برزکار
تصویر برزکار
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برکار
تصویر برکار
آگاه به کار، مسلط بکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرکار
تصویر زرکار
زرنگار، زرساز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدهکار
تصویر بدهکار
مدیون، مقروض
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بزرگوار
تصویر بزرگوار
محترم، شرافتمند، عالی جناب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بزرگتر
تصویر بزرگتر
اکبر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بزرگان
تصویر بزرگان
اکابر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بزه کار
تصویر بزه کار
مجرم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بزه کار
تصویر بزه کار
گناهکار خطا کار مجرم. بزه کاری گناهکاری، عدوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزرگوار
تصویر بزرگوار
عظیم وکبیر، فاضل، توانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزرگان
تصویر بزرگان
اعاظم، اکابر، اشخاص مهم، سران، اعیان، اشراف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکردار
تصویر بکردار
بطریقه و برفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی کار
تصویر بی کار
کسی که شغلی ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بافکار
تصویر بافکار
بافنده جولاه نساج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازرکان
تصویر بازرکان
پارسی تازی گشته بازرگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باسکار
تصویر باسکار
(دخترانه)
قدرتمند، توانمند در بحث و استدلال (نگارش کردی: باسکار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بریکار
تصویر بریکار
(پسرانه)
وکیل (نگارش کردی: بریکار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آخرکار
تصویر آخرکار
پایان کار، دست پس، سرانجام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بورسار
تصویر بورسار
اسبی که رنگ آن بسرخی گراید بور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آخرکار
تصویر آخرکار
انتهاوعاقبت ونهایت امر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارکاو
تصویر بارکاو
هماهنگ، موافق، موزون
فرهنگ لغت هوشیار
روسی کشتیچه ناوچه قایق موتوری کشتی کوچک (بیشتر در شمال ایران مستعمل است)
فرهنگ لغت هوشیار
میوه دار باثمرمثمر (درخت)، آبستن حامله، مخلوط با فلز کم بها مغشوش نبهره. یا زبان باردار. زبانی که قشر سفیدی بر روی آن بندد و علامت تخمه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باربار
تصویر باربار
متواتر، پی در پی، مکرراً
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه مرتکب کارهای بد شود بد کردار بد عمل بد فعل بدفعال، شریر موذی، فاسق فاجر زنا کار لواط کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدهکار
تصویر بدهکار
مدیون، کسی که بدیگری پولی را مقروض است، قرضدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدرکاب
تصویر بدرکاب
آنکه سخت سوار اسب شود، بد قدم مقابل خوش رکاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزمکار
تصویر رزمکار
جنگاور جنگجو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شارکار
تصویر شارکار
هر کار مفت و رایگان که بزور و جبرا اجرا گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورزکار
تصویر ورزکار
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
فرهنگ فارسی عمید