دهی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. سکنۀ آن 231 تن است. آب آن از قنات و زاینده رود و محصول آن غلات وبرنج و صیفی است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. سکنۀ آن 231 تن است. آب آن از قنات و زاینده رود و محصول آن غلات وبرنج و صیفی است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 10)
مرکّب از: بر + خلاف، برعکس و برضد. (آنندراج)، برعکس و برضد و بطور خلاف. (ناظم الاطباء)، مخالف چیزی: یک نفس آن تیغ برآر از غلاف چند غلافش کنی ای برخلاف. نظامی
مُرَکَّب اَز: بر + خلاف، برعکس و برضد. (آنندراج)، برعکس و برضد و بطور خلاف. (ناظم الاطباء)، مخالف چیزی: یک نفس آن تیغ برآر از غلاف چند غلافش کنی ای برخلاف. نظامی
آنکه اطلاعات لازم را برای روزنامۀ می برد یا می نویسد یا تلگراف می کند. (یادادشت بخط مؤلف). آنکه برای مؤسسات پخش خبر کسب خبر می کند و آنرا بدست آن مؤسسه می سپارد، مخبر ، منهی: از من خدایگان همه شرق و غرب را درساعت این خبر بگزار ای خبرگزار. منوچهری. ، راوی
آنکه اطلاعات لازم را برای روزنامۀ می برد یا می نویسد یا تلگراف می کند. (یادادشت بخط مؤلف). آنکه برای مؤسسات پخش خبر کسب خبر می کند و آنرا بدست آن مؤسسه می سپارد، مخبر ، مُنهی: از من خدایگان همه شرق و غرب را درساعت این خبر بگزار ای خبرگزار. منوچهری. ، راوی
دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر. سکنۀ آن 182 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوب است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4) ، رسیدگی کردن. فیصله دادن. تمام کردن: حساب او پیش باید گرفت و برگزارد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 395). رجوع به برگذاردن شود
دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر. سکنۀ آن 182 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوب است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4) ، رسیدگی کردن. فیصله دادن. تمام کردن: حساب او پیش باید گرفت و برگزارد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 395). رجوع به برگذاردن شود