معنی برخلاف برخلاف (بَ خِ) مرکّب از: بر + خلاف، برعکس و برضد. (آنندراج)، برعکس و برضد و بطور خلاف. (ناظم الاطباء)، مخالف چیزی: یک نفس آن تیغ برآر از غلاف چند غلافش کنی ای برخلاف. نظامی لغت نامه دهخدا