جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با برگزاری

برگزاری

برگزاری
برگزاردن. به انجام رسانیدن. ترتیب دادن. رجوع به برگذاری شود
لغت نامه دهخدا

خبرگزاری

خبرگزاری
به دست آوردن گزارش خبر، عمل خبرگزار، سازمانی که خبرهای دنیا را با وسایل مختلف جمع آوری میکند و برای روزنامه ها و سایر مؤسسات می فرستد
خبرگزاری
فرهنگ فارسی عمید

برگذاری

برگذاری
برگذاردن. ترتیب دادن. همه اطراف و جوانب کاری را صورت تحقق بخشیدن. به تهیۀلوازم اسباب کاری از هر جهت قیام کردن: برگذاری مراسم حج. برگذاری مراسم جشن. و رجوع به برگزاری شود
لغت نامه دهخدا

برگزار

برگزار
برگزار کردن، برگزار کردن مثلاً انجام دادن، به جا آوردن، برپا داشتن
برگزار
فرهنگ فارسی عمید